صندلی شکسته

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

صندلی شکسته

هر چه گشتیم در این شهر نبوداهل دلی . . . . . که بداند غم دلتنگی وتنهائی ما

نیایش در درگاه معبود

خدایـــــــــا 

 

وقتی که راه ها و مذهب ها با همه ی فراخی شان مرا به عجز می کشانند
و زمین با همه ی وسعتش بر من تنگی می کند و ….
اگرنبود رحمت تو بی تردید من از هلاک شدگان بودم

واگر نبود محبت تو بی شک سقوط و نابودی تنها پیشروی من میشد.

اکنون باز گشته ام.
باز آمده ام با کوله باری از گناه و اقرار به گناه.
پس تو در گذر ای خدای من!
ببخش
معبود من!

خدایــــــم
پس حال به که واگذارم می کنی؟
به سوی که می فرستی ام؟
من به سوی دیگران دست دراز کنم؟  

در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من...

نظرات 1 + ارسال نظر
رها سه‌شنبه 13 دی 1390 ساعت 20:36 http://raha-1373-lpvely.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد